۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه
عکس: دیدار با برادرِ میر حسین (میر عبدلله)!ا
امروز به کوچه درخونگاه رفتم، محله ای قدیمی در خیابان 15 خرداد، مغازه ای کوچک و محقر، روی شیشه کوچک نوشته است موسوی! پیرمردی لاغر اندام و قد بلند، با روحی آرام و دلی دریایی، پشت میز نشسته است، چند کیسه برنج طارم و صدری و آستانه، در انتهای مغازه است، در طبقات سمت چپ تعدادی بطری روغن و قوطی رب و کمپوت و قدری نخود و لوبیا و لپه و عدس و قند و شکر و دیگر هیچ!
او یک روز از دایی زاده اش ( رهبری) بزرگتر است! اما سه ماه تمام میزبان پسر دایی بوده اند، زمانی که او فراری بوده و در منزل عمه زاده مخفی می شده است، دوبار میر اسماعیل (پدرش) واسطه آزادی آقا سید علی شده است!
میر عبدالله از میر حسین خبری ندارد، می گوید: " اجازه ملاقات نمی دهند، اما فرزندانش که چند بار به ملاقات رفته اند، می گویند: حالشان خوب است"
جالب است مغازه برادر بزرگتر کسی که 8 سال رئیس دولت بوده و بیست و اندی سال بعد هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است، این قدر محقر و فقیرانه
چطور ممکن است، کسی نخست وزیر باشد و محله او هیچ تغییری نکند و وضع برادرش چنین بی تغییر بماند!
90/4/5 مهدی خزعلی
۱۳۹۰ تیر ۷, سهشنبه
۱۳۹۰ تیر ۶, دوشنبه
پوستر برای مسعود باستانی زندانی بدون مرخصی
۱۳۹۰ تیر ۵, یکشنبه
مرور تاریخ - مدرس هم گل به خودی میزده است
پوستر به بهانه ی اعتصاب غذای زندانیان سیاسی
۱۳۹۰ تیر ۴, شنبه
حکایت - الکساندر
۱۳۹۰ تیر ۲, پنجشنبه
۱۳۹۰ تیر ۱, چهارشنبه
۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سهشنبه
۱۳۹۰ خرداد ۲۷, جمعه
پوستر برای احمد زید آبادی
۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سهشنبه
۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه
پوستر گرامیداشت هدی صابر
۱۳۹۰ خرداد ۱۹, پنجشنبه
کاریکاتور/علی آبادی رئیس اوپک
۱۳۹۰ خرداد ۱۸, چهارشنبه
کریس دی برگ تصویر پرفایل صفحه فیس بوک خود را به یاد هاله سحابی سبز کرد
رهبران جنبش قاطع بر مواضع برحق خود ایستاده اند
حکایت یهودی تباران ما هم چیزی است شبیه این گدایان
دو گدا در خیابانی نزدیک واتیکان کنار هم نشسته بودند. یکی صلیب گذاشته بود و دیگری ستاره داوود... مردم زیادی که از آنجا رد می شدند، به هر دو نگاه می کردند و فقط در کلاه اونی که پشت صلیب نشسته بود پول می انداختند.
کشیشی از آنجا می گذشت، مدتی ایستاد و دید که مردم فقط به گدایی که صلیب دارد پول می دهند و هیچ کس به گدای پشت ستاره داوود چیزی نمی دهد. رفت جلو و گفت: رفیق بیچاره من، متوجه نیستی؟ اینجا مرکز مذهب کاتولیک است. پس مردم به تو که ستاره داوود گذاشتی پول نمی دهند، به خصوص که درست نشستی کنار یه گدای دیگری که صلیب دارد. در واقع از روی لجبازی هم که باشد مردم به اون یکی پول میدهند نه تو.
گدای پشت ستاره داوود بعد از شنیدن حرفهای کشیش رو کرد به گدای پشت صلیب و گفت: هی "موشه" نگاه کن کی اومده به برادران "گلدشتین*" بازاریابی یاد بده؟
* مراقب باشید به لجبازی با یکی، سکه تان را در کلاه دیگری نیاندازید، یا رای تان را در صندوق دیگری نیاندازید!
90/3/18 مهدی خزعلی
وبسایت شخصی