صفحات

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

عکس: گلایه دانشجوی بسیجی از سختی امتحان زبان تافل

دانشجوی زیر بعد از انجام حرکت کاملاً دانشجویی بالا رفتن از دیوار سفارت (که در عرف جهانی به عنوان تجاوز به خاک کشور دیگر حساب می شود)، در پاسخ به ادعاهای پوچ افرادی که آنها را یک عده مزدور ساندیس خور می دانند، دستخط زبان و سواد زبان خود را به نمایش می گذارد تا پاسخی محکم باشد بر دهان آنهایی که حرف مفت می زنند.


این دانشجو به جای شعار مرگ بر کشور انگلستان (بریتانیا)، شعار Down with English (مرگ بر زبان انگلیسی!!!) را می نویسد. احتمالاً منظورش آزمون تافل یا آیلتس می باشد. شما گیر ندهید.


به هر حال اینها دانشجوهای سفارت اشغال کن ما هستند و این یکی هم انگلیسی بلد آنها است. بقیه را خودتان تصور کنید.!!!

۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

عکس: میثم کوچک، مچ‌بند سبز بر دست

میثم عبادی، جوان ترین شهید جنبش سبز، ۲۴ خردادماه سال ۸۸ در یکی از تجمعات اعتراضی پس از انتخابات به شهادت رسید. میثم کارگری بود که برای کمک به خانواده اش از چهارده سالگی در یک کارگاه خیاطی کار می کرد.

این روزها اما خانواده میثم عبادی، میثم کوچک را در میان خود دارند. میثم فرزند خواهر این شهید جنبش سبز است که سه ماهی است چشم به جهان گشوده و اسم میثم را بر او نهاده اند.

هر چند اصغر عبادی با بغض می گوید هنوز نمی تواند این کودک را با این اسم صدا بزند و قلبش از شنیدن این نام درد می گیرد، اما میثم کوچک از همان ابتدای تولد مچ بند سبز بر دستانش دارد و وجودش این خانواده را دلگرم می کند.

اصغر عبادی می گوید: با دیدن این کودک و دستبند سبزش می دانم که راه سبز امید ادامه دارد. این کودک راه میثم و میثم ها را ادامه می دهد و نمی گذارد خون این جوانان به ناحق پایمال شود.

او برای چندمین بار از همه مسوولان قضایی جمهوری اسلامی می خواهد تا قاتل میثم را معرفی و مجازات کنند.

چندی پیش وقتی اصغر عبادی پدر میثم، جوانترین شهید جنبش سبز برای پیگیری این پرونده به دادگاه مراجعه کرد قاضی پرونده به او اعلام کرد که این پرونده برای همیشه مختومه شده است. اما با پی گیری های دوباره خانواده و گرفتن وکیل جدید برای پرونده مجددا این پرونده قضایی بررسی خواهد شد. نسرین ستوده، وکیل قبلی این خانواده نیز مدتهاست در زندان اوین به سر می برد.

۱۳۹۰ آبان ۲۳, دوشنبه

پوستر برای میر حسین و رهنورد

یاران سبزمان را آزاد کنید
طراح: دوست سبز

شعر از آریا آرام نژاد

دلم تنگه که شالت رو دوباره سبز بندازی
دلم دلتنگه حرفاته: که فردامون و میسازی
دلت لبریز از خونه ولی مردونه ایستادی
بریدن پاتو از خونه، نمیدونن نیفتادی
نمیدونن تو زندون هم، نه کم میشی نه میمیری
هنوزم دست بانو رو بلند و سبز میگیری
دلم از دستشون خونه، همونایی که بی رحمن
از آزادی چه میدونن فقط باتومو میفهمن
هنوزم توی روزی که ندا روی زمین افتاد
یه سبز ساده می پوشیم، بدون حرف بی فریاد
هنوزم پیرمردامون تو دستاشون یه دستبنده
هنوزم مادر سهراب، به امید تو میخنده
یه روزی میشه این کابوس، از این بی خوابی رد میشه
یه روز دست این ملت، از این زندونا رد میشه
یه روزی که تو میدونی، میاد و دور نمیمونه
همه دنیای من شاهد، که حرف زور نمیونه

۱۳۹۰ آبان ۲۲, یکشنبه

کاریکاتور - کارهای بزرگ از زیر زمین خانه شروع می شوند.

شرکت های بزرگی مثل گوگل و اپل از گاراژ خانه های موسسانشان شروع کرده اند.



Fwd: درگیرها (۲۳۲)- ورود خانم‌ها ممنوع!

در پی ممنوعیت ورود خانم ها بدون سرپرست قانونی به پیست های اسکی!

آخرین شنیده‌ها درباره‌ی انفجار مهیب تهران - طنز

این صدای انفجار نبود که. صدای افتادن یک سنگ گنده از آسمون بود. خوب به خاطرم هست که خیلی از عزیزان ما، چه از اعضای خاندان و چه از فضلای بزرگوار حوزه علمیه آن دفعه همینطوری منقرض شدند. خیلی دودوش... ددوشی... ددمنشی...دودومنشیا...

آیت الله جنتی در خطبه‌های نماز جمعه


این در واقع یکی از آن بازی‌های پیچیده نظام ولی فقیه آسد علی‌ است که به کمک وحید و مصباح و حجازی برنامه ریزی شده بود. صبح حدود ساعت هفت و پنجاه دقیقه سردار وحید می‌رود دق‌الباب می‌کند. سیدعلی‌آقا را با زیرجامعه راه‌راه آبی می‌بیند که با حجازی گعده گرفته‌اند. می‌نشیند یک چایی می‌خورد و بعد می‌رود سر اصل مطلب که از طرف آقای مصباح پیغام آورده‌ام که باید یک سر و صدایی راه بیندازیم تا صدای نوری‌زاده به مردم نرسد...

علیرضا نوری‌زاده/ لندن


بخدا من نبودم این‌دفعه... صداش خب آره... ولی ببین بوش فرق می‌کنه.

سرلشکر پاسدار دکتر فیروزآبادی/ منزل


آن صدا که بلندی انفجاری را مهابت داشت و دود سفید آن آسمانی را پوشاند خود این اول بار نبود که به چشم تهرانیان می‌آمد... نوزده شهریور 20 وقتی مشهدی حسن پینه دوز در چارسوق بساط پهن می‌کرد غرشی آسمان را درگرفت و بساط مرد را یکسو کرد. محشری به بازار شد که تا آن روز کس ندیده بود...

مسعود بهنود/ بریطانیا


اینها همه‌اش نشانه‌های الهی‌ست. همین چند وقت پیش بود که من گفتم تو غلط می‌کنی که می‌گویی عزاداری کم سر صدا و آهسته باشد. عزاداری باید پر سر و صدا باشد. معلوم می‌شود هنوز غیرت دینی نمرده. از همین سر و صداهاست که اسلام زنده است.

آیت الله وحید خراسانی/ قم، خارج


سرعت عملو حال کردی؟ قبل از اینکه ما بهشون حمله کنیم خودشون به خودشون حمله کردن.

باراک به بنیامین/ مکالمه تلفنی


دژمن بداند که این سروصداها هیچ تاثیری در اراده ملت و رهبری نخواهد داشت. اولا که اینها هیچ ربطی به دژمن ندارد و جزو مسائل داخلی است که با تدبیر رهبری حل شدنی است. ثانیا اگر در آینده‌ احتمالا دور هم قرار باشد نقش دژمن در این ماجرا فاش شود باز هم سازوکار آن در نظر گرفته شده است... آینده احتمالا دور ناقصی دارم (گریه شدید حضار)

رهبری/ فلسطین


باز انگار از دشمن فرضی شکست وخوردیم.

نظام دوبرره/ وطن


روشنفکر عرصه عمومی... خب ما هم همین رو می‌گیم... از آقای هاشمی باید پرسید که اگه شما جنگو شروع نمی‌کردی حالا انبار مهماتی نبود که بترکه...ابن اثیر در تاریخ بغداد خودش به نقل از بلعم بائورا... هابرماس به من گفت چی گفت خودش به من گفت... اون زمانی که ما در سپاه بودیم که این اتفاقات نمی‌افتاد، همه ش بعدش شروع شد... هیچ کس به ایران حمله نکنه من خودم همه رو حریفم...

اکبر گنجی/ تلویزیون اندیشه


گوسفند صد بار گفتم اون سیگار لامصبت رو با چاشنی شهاب سه خاموش نکن... حالا با این سر و صدا به گمونم سه ماه اضافه خدمت رفت تو پاچه‌مون... ئه سرهنگه رو نیگا بال درآورده!
ستوان وظیفه احمد محمدزاده/ آسمان هفتم


ددر ماجرای این سر و صدا اگر ظلمی به رررهبری شده ایشان مردم را ببخشند و زززمینه حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس فراهم شششود

سید محمد خاتمی/ زیر میز ناهار خوری


مرکز مرکز... هاتف چهار... مرکز مرکز هاتف چهار... با رمز مقدس یا ولایت فقیه ادرکنی کلیه مهمات با موفقیت در آسمان تل‌آویو تخلیه و در حال بازگشت به آشیانه هستیم... البته به نظر میاد در سیستم نقشه‌خوانی اندکی دچار مشکل بوده باشیم... الان هم به جای برج مراقب برج چیزی شبیه خلیفه دبی رو مشاهده می‌کنیم... ابلفضل بیگیر کنار حسن...

خلبان پاسدار شهید فرمانده اسکادران هشتم نیروی هوایی سپاه

۱۳۹۰ آبان ۱۰, سه‌شنبه

عکس: اراده سبز یعنی اراده این کودک

اراده سبز یعنی اراده این کودک 


عاقبت این چرخ، خواهد چرخید، همانطور که در کشور های دیگر به دست مردم چرخیده است.