یاران سبزمان را آزاد کنید
طراح: دوست سبز
شعر از آریا آرام نژاد
دلم تنگه که شالت رو دوباره سبز بندازی
دلم دلتنگه حرفاته: که فردامون و میسازی
دلت لبریز از خونه ولی مردونه ایستادی
بریدن پاتو از خونه، نمیدونن نیفتادی
نمیدونن تو زندون هم، نه کم میشی نه میمیری
هنوزم دست بانو رو بلند و سبز میگیری
دلم از دستشون خونه، همونایی که بی رحمن
از آزادی چه میدونن فقط باتومو میفهمن
هنوزم توی روزی که ندا روی زمین افتاد
یه سبز ساده می پوشیم، بدون حرف بی فریاد
هنوزم پیرمردامون تو دستاشون یه دستبنده
هنوزم مادر سهراب، به امید تو میخنده
یه روزی میشه این کابوس، از این بی خوابی رد میشه
یه روز دست این ملت، از این زندونا رد میشه
یه روزی که تو میدونی، میاد و دور نمیمونه
همه دنیای من شاهد، که حرف زور نمیونه
طراح: دوست سبز
شعر از آریا آرام نژاد
دلم تنگه که شالت رو دوباره سبز بندازی
دلم دلتنگه حرفاته: که فردامون و میسازی
دلت لبریز از خونه ولی مردونه ایستادی
بریدن پاتو از خونه، نمیدونن نیفتادی
نمیدونن تو زندون هم، نه کم میشی نه میمیری
هنوزم دست بانو رو بلند و سبز میگیری
دلم از دستشون خونه، همونایی که بی رحمن
از آزادی چه میدونن فقط باتومو میفهمن
هنوزم توی روزی که ندا روی زمین افتاد
یه سبز ساده می پوشیم، بدون حرف بی فریاد
هنوزم پیرمردامون تو دستاشون یه دستبنده
هنوزم مادر سهراب، به امید تو میخنده
یه روزی میشه این کابوس، از این بی خوابی رد میشه
یه روز دست این ملت، از این زندونا رد میشه
یه روزی که تو میدونی، میاد و دور نمیمونه
همه دنیای من شاهد، که حرف زور نمیونه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
» لطف کنید و در کامنتهایتان تنها در مورد همین پست مطلب بنویسید. مطالب نامرتبط حذف خواهندشد.
» لطفا فینگلیش ننویسید.
» فارسی بنویسید و برای نمایش درست آدرس وبلاگتان، "//:http" را فراموش نکنید.
» نظرات حاوی مطالب توهینآمیز -حالا به هر کسی که میخواهد باشد- حذف خواهند شد.